خدایا …
هیچ می دانی که همیشه به موقع
به دادِ دلم.. تو می رسی ؟؟!
آنجا که خسته ام ..
آنجا که دل شکسته ام ..
آنجا که ازهمه ی عالم و ادم گسسته ام ..
همیشه تو همان دستی هست
که می گیری از دلم غبارِغمها را،
خدایِا….. سپاس
.
.
.
از هر چی ترسیدم رسیدم ، پس از خــــدا میترسم تا به خودش برسم
.
.
.
خدایا . . .خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت،مرا شرمگین کرد چه کسی بهتر از تو
.
سایر اس ام اس ها در ادامه مطلب…
.
.
روی پـــــرده کعــبه
این آیه حک شده اســت :
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و مـــن . . .
هنــــوز و تا همیشــه
به همین یک آیــه دلخــوشــــم
” بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم ! “
.
.
.
وقتی تنها می شوی بدان خدا همه را بیرون کرده تا با تو تنها باشد
.
.
.
خداوند با دستان تو دست انسان گرفتاری را گرفته است ،
وقتی دست افتاده ای را میگیری و لبخند را مهمان قلبش می کنی ؛
و این چه زیباست.
نازنین ، دستانت نورانی و بوسیدنی شده اند …
.
.
.
دلم باز امشب گرفته؛ بیا تا کمی با تو صحبت کنم…
بیا تا دل کوچکم را خدایا، فقط با تو قسمت کنم…
.
.
.
دعایتان را اجابت کند، آنکه آسمانی را میگریاند تا گلی را بخنداند.
.
.
.
خداوندا!
تقدیرم را زیبا بنویس.
کمکم کن آنچه را تو زود خواهی من دیر نخواهم…
و آنچه تو دیر می خواهی من زود نخواهم…
.
.
.
دست به دامن خدا که می شوم
چیزی آهسته درون من
به صدا می آید که…
نترس!
از باختن تا ساختن دوباره فاصله ای نیست…!
.
.
.
وقتی خداوند از پشت،دستهایش را روی چشمانم گذاشت،از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم…
.
.
.
تو که در علم خود زبون باشی
عارف کردگار چون باشی؟
.
.
.
شب های دراز بی عبادت، چه کنم طبعم به گناه کرده عادت چه کنم گویند کریم است و گنه می بخشد گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم
.
.
.
وقتــی سکوت خــدا را در برابر راز ُ نیــازت دیدی
نگــو خـدا با مــن قهر است…
او به تمـام کـائنات فرمــان سکوت داده
تــا حرف دلـــت را بشـــنود…
پس حرف دلــت را به او بگــو…
.
.
.
خدایـــــــــــا ، دخـلـَم با خرجـم نمیخواند ، کم آورده ام ، صبری که داده بودی تمام شد ، ولی دردم همچنان باقیست !!! بدهکار قلبم شده ام ، میدانم شرمنده ام نمیکنی؛ باز هم صبـــــــر میخواهم.
.
.
.
خدایا! از هیچ دشمنی نمی هراسم،
چون تو در کنارمی،
آنجا که تو هستی اشکها سوزنده نیستند،
مرگ هم تلخ نیست اگر با من بمانی همیشه پیروزم
.
.
.
بخدا گفتم خستم
گفت:”لا تنقطوا من رحمت الله;از رحمت من نا امید نشوید”
گفتم:هیچکس نمیدونه تو دلم چی میگذره
گفت:”ان الله بین المرء و قلبه; خدا حائل است میان انسان وقلبش”
گفتم:هیچکس وندارم گفت:”نحن اقرب الیه من حبل الورید;ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم” گفتم اصن انگار من و فراموش کردی؟
گفت” فاذکرونی اذکرکم ;منو یاد کنید تاشما را یادکنم”
.
.
.
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد/ چه بخشنده خدای عاشقی دارم/ که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم/ دلم گرم است, میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم….
برایت من خدا را آرزو دارم…
.
.
.
میگن با هر کى دوست شى شکل و فرم همونو مى گیرى…
حالا فکرشو بکن وقتى با خدا دوست بشى چه زیبا شکل مى گیرى
.
.
.
از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است و
خدا همچنان لبخند میزد
.
.
.
خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن، تا درهایی را که به سویم می گشایی، ندانسته نبندم
و درهایی که به رویم می بندی ، به اصرار نگشایم
.
.
.
خداوندا دستانم خالی ست، قلبم پر از آرزوهای دست نیافتنیست. یا دستانم را توانا ساز، یا درونم را از آرزوهای دست نیافتنی تهی ساز.
.
.
.
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود ، تنها کسیست که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد و با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت
.
.
.
خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را کسی همچون نسیم دشت آهسته می گوید کنارت هستم ای تنها
.
.
.
خداوندا: تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم/مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را / مبادا گم کنم اهداف زیبا را
دلم بین امید و نا امیدی میزند پرسه / می کند فریاد ، میشود خسته. مرا تنها نگذار خدا
.
.
.
هر گاه به بن بست رسیدم مطمئن بودم که پشت دیوار ، خدا منتظر من است.
.
.
.
خدا زمین را مدور آفرید تا به انسان بگوید همان لحظه ای که تصور می کنی به آخر دنیا رسیده ای، درست در نقطه آغاز هستی.
.
.
.
الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن
.
.
.
خدایا دیده ای بینا به من ده/ دلی پر شور و بی پروا به من ده/دستم از هر چیز خالیست/ دلی سرشار چون دریا به من ده
.
.
.
-الهى در شگفتم از آنکه کوه را مىشکافد تا به معدن جواهر دستیابد ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد